مد آیینه زندگی اجتماعی است و منحصر به لباس نمیشود
مدل مانتو 2016, مدل مانتو مجلسی, مدل مانتو مجلسی 1395, مدل مانتو مجلسی 2016, مدل مانتو مجلسی 95, مدل مانتو مجلسی رنگ سال 1395, مدل مانتو مجلسی رنگ سال 2016
مدل مانتو مجلسی رنگ سال ۲۰۱۶ از برند ایرانی نژ
مجموعه گالری عکس های مدل مانتو جدید از مزون های ایرانی
برای سال ۱۳۹۵ و ۲۰۱۶ برای شما به اشتراک گذاشته شده است
پیشنهاد انواع مدل های مانتو دخترانه و زنانه جدید از مزون های ایرانی
همراه با مدل های جدید سال برای شما مقاله زیبایی در ضمینه سبک زندگی و… قرار میدهیم
خشونت مردان در دوران عاشقی را جدی بگیرید
غزل صبا: حکایت خشونت خانگی، حدیث مکرری است؛ تکراری و به همان مقدار تلخ. اما در هر بری که از این باغ می رسد، وجوه تازه ای قابل ردیابی و بررسی است. خشونت با خشونت فرق دارد. از سویی، واکنش به اعمال و هم چنین افشای آن نیز.
چندی پیش، یکی از مجریان زن صداوسیما، عکسی از صورت کبود و ضرب دیده خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام منتشر کرد؛ او مدعی بود، همسر سابقش، که او نیز از مجریان صداوسیما بوده است، این بلا را سرش آورده است؛ آزاده نامداری و فرزاد حسنی، محصول ایده های سابق صداوسیما مبنی بر پرورش بچه خوش تیپ ها و سپردن سکان برنامه های کم مایه به آنان، پس از انتشار این عکس چندباری از خجالت هم در رسانه ها درآمدند.
نکته مهمی که در حواشی جنگ رسانه ای دو سلبریتی تلویزیونی مغفول ماند، فارغ از توجه به کذب و صدق ادعاهای دو طرف، طرح لخت و عریان موضوع خشونت خانگی، آن هم در عرصه ای عمومی و از سوی دو بچه معروف، بود؛ خشونتی، که مهم ترین تفاوتش را انواع دیگر، در پنهان ماندن آن در اغلب موارد از برای خریدن آبرو است. کتک کاری رسانه ای نامداری و حسنی، جلوی چشم ناظران عمومی، مهم ترین بحثی که باید برانگیزد، خود خشونت خانگی است و نه هیچ چیز دیگر. در مطلب حاضر، غزل صبا، روزنامه نگار، در مقدمه ای سیزده قسمتی هم به برخی آمارهای موثق منتشرشده در این باره اشاره کرده و هم به زبانی ساده، چند و چون و چرایی بروز خشونت خانگی را به بررسی نشسته.
مدل مانتو مجلسی ۲۰۱۶
واقعیت آماری این است که اغلب این زنانند که از شوهران شان کتک می خورند و نه برعکس. به طور متوسط یک زن معمولی قدرت ماهیچه ای کم تری از مرد هم وزنش دارد. درصد زیادی از زنان با مردانی قدبلندتر و سنگین تر از خودشان ازدواج می کنند که در دعوای فیزیکی اگر ورزشکار نباشند خواهندباخت.
آمار می گوید که اغلب موارد کتک کاری/ خشونت خانگی- حتی در پیشرفته ترین کشورهای صنعتی- هرگز به پلیس گزارش نمی شوند. در کشوری مثل ایران پلیس از دخالت در دعواهای خانگی پرهیز دارد. حتی اگر زن گواهی پزشکی قانونی مبنی بر ضرب و شتم داشته باشد نهایتا همسر، به حکم دادگاه مجبور به پرداخت مبلغ ناچیزی به عنوان «دیه» است و توصیه قاضی معمولا این است که «خانوم برو با شوهرت بساز. چرا می خوای طلاق بگیری؟ این جامعه پر از گرگه.»
تکنیک های زیادی در بازجویی/ شکنجه یا دفاع شخصی هست که چه طور دیگری را بزنید تا بدشن کبود نشود. زنی که کتک خورده اغلب هیچ سندی برای اثبات کتک خوردنش و این که از چه کسی کتک خورده، ندارد. اغلب افراد در اتاق خواب شان دوربین نصب نمی کنند و ضمنا کسی که زورش به کتک زدن می رسد، احتمالا زورش به پاک کردن تصاویر دوربین هم می رسد. پیشنهاد شما به زنی که کتک خورده، چیست؟ به خصوص اگر این زن حق طلاق نداشته باشد، چه کند؟
هرچند به این زنان توصیه می شود که زندگی مشترک را ترک کنند ولی آن ها اغلب به زندگی ادامه می دهند؛ زیرا از نظر مالی مستقل نیستند. نگران سرنوشت و سرپرستی فرزندان شان هستند، اصولا حق طلاق ندارند و نگران قضاوت جامعه و خانواده خودشانند.
قتل های ناموسی اغلب بی مقدمه نیستند. آدمی که هرگز دخترش/ خواهرش/ همسرش را نمی زند، بعید است یک باره تصمیم به «کشتن» او بگیرد. خشونت از کم شروع می شود.
به صحبت و شکایت آدمی که کتک خورده، گوش بدهیم. این آدم به احتمال زیاد افسردگی را تجربه خواهدکرد. چه بسا به راه حل های بی بازگشت نظیر خودکشی و خودسوزی فکر کند. شاید راهکارهای بدیهی از نظر شما مثل مراجعه به پزشکی قانونی به ذهن او نرسد. به قربانیان خشونت نگوییم چرا تا حالا این موضوع را پنهان کردی. فراموشی و انکار، یکی از راه های دفاعی روان انسان برای کنارآمدن با وقایع تلخ است.
به عنوان یک زن، می دانم محال است بتوان در آغوش مردی که مرا کتک زده، بخوابم و نترسم. گمانم اساس رابطه اعتماد است و اعتماد به مردی که یک بار تو را زده، کار دشوار و بعضا خطرناکی است. به عنوان یک دوست، همیشه به دوستان مذکر گفته ام گاهی درست ترین کار ترک کردن صحنه دعوای خانوادگی است. برو توی خیابان سیگار بکش. برو شنا کن. راه برو. گاهی فقط یک سیلی می تواند تمام لذت رابطه را در سال ها بعد زندگی مشترکت به باد بدهد. مهم نیست جای انگشتت روی صورت دیگری می ماند یا نه. اعتمادی است که ترک خورده و درست هم نمی شود.
به نظر من آدم ها را- چه زن چه مرد- در خشم بهتر می شود شناخت. از این که وسط دعوا چه فحشی می دهند تا نمی دهند، و چه رفتاری از خودشان نشان می دهند. بله در دعوا نقل و نبات پخش نمی کنند ولی وقتی به همسرت یک بار گفتی […]، ۱۰ سال طول می کشد تا فراموش کند؛ اگر بکند. یک حرف هایی را در دعوا هم نباید زد. البته کنترل خشم کار ساده ای نیست.
مردی که امورز شما را می زند، فردا هم مکن است فرزندتان را جلوی چشم شما بزند. جلوی فاجعه را هرچه زودتر بگیرید بهتر است.
در جامعه ای زندگی می کنیم که حفظ آبرو هنوز مهم تر از حفظ کرامت انسانی است و متاسفانه کسی که کتک خورده بیش تر خجالت می کشد تا کسی که کتک زده. خشونت مدام در یک چرخه پنهان می شود تا کارد به استخوان برسد و فاجعه بیافریند. فرزندانی که شاهد خشونت خانگی بین پدر و مادرشان هستند روان زخم خورده ای دارند. ما در یک جامعه ریاکار زندگی می کنیم که بسیاری هیس هیس کنان حرف زدن از حقیقت را منع می کنند. به نظرم کار درست این است که با دختران و پسران جوان مان از خشونت صحبت کنیم. بگوییم که فرزندمان هیچ دلیل ندارد درد و رنجش را از خانواده اش پنهان کند. بسیاری از مردهایی که کتک می زنند خودشان در نوجوانی و کودکی قربانی خشونت بوده اند.
از ابلهانه ترین استدلال های آدم هایی که دست بزن دارند یکی این است که «کاری که بهت گفتم نکن، مرا آن قدر عصبانی نکن تا تو را کتک بزنم». فی الواقع ترجمه این جمله این می شود که اگر مطابق میل من رفتار نکنی، تو را کتک خواهم زد و ادب خواهم کرد. یعنی چون زورم می رسد، یک تنه شاکی و قاضی و مامور اجرای حکم خواهم بود. آدم شکاک و بدبین از آسمان هم شده یک بهانه برای شروع دعوا پیدا می کند. بهانه برای یکی شکل لباس زنش است، برای یکی خنده زنش در محیط کار. بعضا آدم ها می خواهند به زور کتک همدیگر را عوض کنند. یکی نیست بگوید خب، طلاق را برای همین جا گذاشته اند. اصلا برای چی با زنی که پوشش و رفتارش مطابق میل تو نیست، ازدواج کرده ای؟ نمی شناختی اش؟ اشتباه کردی که نشناخته و ندانسته ازدواج کردی. و بدتر از آن، اشتباه می کنی که این زندگی را ادامه می دهی.
در خیریه ای که عضو هستم آدمی دیده ام که زنش را زده و النگو از دستش درآورده و خرج تریاک کرده. زندگی با هر نوع مصرف کننده ماده مخدر- چه تفننی و چه غیرتفننی- یک قمار است که احتمالا به غرض شدن در باتلاق می انجامد.
و بالاخره خانم های عزیز، نشانه های خشونت را در دوران آشنایی و عاشقی جدی بگیرید. به غلط فکر نکنید فقط آدم های معتاد و کم سواد ممکن است همسرشان را بزنند. توهین و کنترل از کم شروع می شود. باج گیری و تلاش برای تغییر رفتار دیگری ممکن است اول با چاشنی محبت شروع شود. به این بهانه که «اگر فلان کار را بکنی یا نکنی بیش تر دوستت دارم». درجا بپرسید: «اگر نکنم چی؟» رک از مردی که دوستش دارید بپرسید آیا ممکن است شما را بزند؟
مدل مانتو مجلسی
خرید مدل مانتو سنتی 2016, مدل مانتو سنتی, مدل مانتو سنتی 2016, مدل مانتو سنتی دخترانه 2016,مدل مانتو سنتی رنگ سال 2016
مدل مانتو سنتی رنگ سال ۲۰۱۶ از برند ایرانی نژ
مجموعه گالری عکس های مدل مانتو جدید از مزون های ایرانی
برای سال ۱۳۹۵ و ۲۰۱۶ برای شما به اشتراک گذاشته شده است
پیشنهاد انواع مدل های مانتو دخترانه و زنانه جدید از مزون های ایرانی
همراه با مدل های جدید سال برای شما مقاله زیبایی در ضمینه سبک زندگی و… قرار میدهیم
چرا جراحی های زیبایی این قدر مد شده؟
علیرضا مجیدی: کافی است در خیابان راه بروید یا حتی سلفیهای اینستاگرام را مرور کنید تا متوجه شوید چقدر جراحیهای زیبایی در سالهای اخیر، همهگیر شده است. اگر پیش از این جراحی زیبایی بیشتر برای اصلاح بدشکلیها مطرح بود، الان دیگر مدتهاست که جراحی زیبایی دقیقا برای شبیه شدن چهرهها به ستارهها و مشاهیر مد و زیبایی صورت میگیرد. اگر زمانی خانمها تمایل نداشتند که کسی متوجه جراحی زیبایی آنها بشود، الان دیگر با مادی شدن جامعه، کسی دلش نمیآید که دیگران با دیدن چهره او، متوجه ثروت خانوادهاش نشوند و به صورت متاقض دوست دارند که به دیگران نشان بدهند که چقدر پول برای تغییر چهرهشان صرف کردهاند.
در این میان اگر این جراحیهای زیبایی، منجر به ایجاد چهرههای واقعا دلنشینتر و آرامشبخشتری میشد، باز هم جای سپاس داشت. حاصل کار، گاهی شبیه یک شوخی میماند و ما با چهرههایی مواجه میشویم که متعاقب جراحی واقعا بدشکل و هراسانگیز شدهاند. با این همه مثلا در قسمت کامنتهای اینستاگرام میخوانیم که عدهای، همین چهرههای بیروح دفرمه را میستایند.
مدل مانتو سنتی ۲۰۱۶
گاهی فکر میکنیم که نکند همه اوجگیری چنین روندی، مختص ایران باشد، اما راستاش را بخواهید فرنگیها هم در حال حاضر همین مسیر را طی میکنند.
به تازگی یک ستاره مشهور غربیهای به نام خانم کایلی جنر، با تزریق، لب خود را بسیار بزرگ شد. لب او به اندازهای ناهنجار شده است که در اینترنت و نشریات، بلاگرها و روزنامهنویسها، او را دست میاندازند.
انجمن جراحان زیبایی آمریکا، سال پیش اعلام کرد که میزان جراحیهای زیبایی در خانمهای بین ۲۰ تا۲۹ سال، در حال افزایش است. برای مثال درخواست تزریق پرکنندهها و حجمدهندههای هیالورونیک اسید یا بوتاکس و حلالهای شیمیایی، ۱۰ درصد بیشتر شده است.
جالب است که متقاضیان چنین اعمالی دیگر نمیخواهند که مثلا کمی لب یا انحناهای بدنشان واضحتر و بزرگتر باشد، آنها میخواهند که تغیرات ظاهریشان کاملا واضح شود و به زبان عامیانه، کاملا تابلو باشد!
یکی از اعضای انجمن جراحان زیبایی کانادا به نام خانم کتی ریتا هم اشاره میکند که در دو سال اخیر، بیشتر گروه درخواستکننده برای جراحیهای زیبایی خانمها بین ۲۸ تا ۳۳ سال بودهاند. این در حالی است که سابق بر این، بیشتر خانمها بالای ۵۰ سال یا نوجوانهایی که خواستار درمان آکنه بودند، به آنها مراجعه میکردند. کار به جایی رسیده ست که خانمهای ۲۰ ساله هم درخواست بوتاکس میکنند!
حالا دیگر کسانی که جراحی زیبایی انجام میدهند در شبکههای اجتماعی اشاره میکنند که جراحی انجام دادهاند و این امر را زشت یا ناقض زیبایی خدادادیشان نمیدانند!
چرا که نه! وقتی در امریکا بوتاکس صورت بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ دلار هزینه برمیدارد و وقتی یک سرنگ حجمدهندههای صورت و لب مثل Restylane یا Juvederm حدود ۵۰۰ دلار قیمت دارد، یا وقتی که گاهی قیمت یک جلسه لیزر صورت به هزار دلار میرسد، چرا این هزینه زیبایی فخرفروشانه اعلام نشود!
زیبا شدن یا زیبا ماندن حق هر کسی است و ما از انجا که مالک بدن خود هستیم، حق داریم که در جهت خشنودی روحی و جسمی خود، تغییراتی در آن اعمال کنیم. اما سؤال این است که ملاک خشنودی، خوشبختی یا زیبایی چیست؟
زمانی بیشتر ستارههای سینما، مد یا مانکنهای نیاز به جراحیهای زیبایی داشتند، اما حالا دیگر در کشورهای غربی بلاگرها، ستارههای یوتیوب و اینستاگرام هم به این عده پیوستهاند. آنها هم دیگر نیاز به تغییر چهره دارند!
محبوب شدن عکس از خود، یا سلفی هم اوضاع را بدتر کرده است. شیفتگان سلفی به صورت نارسیستیک، عکسهایی از خود منتشر میکنند که پیداست ساعتها برای گرفتن آن وقت صرف میکنند، هر چند که اگر از خودشان بگیرید، کتمان میکنند!
در حالی که معمولا پزشکان توصیه میکنند که جراحیهای زیبایی تا زمان فرم گرفتن کامل صورت، یعنی تا ۱۸ سالگی، به تأخیر انداخته شود، شکیبایی نوجوانها برای اعمال زیبایی در حال کاهش است و آنها نمیتوانند تا این سن برای جراحی زیبایی بینی یا گونه و لب ساختن، صبر کنند.
چیزهای نگرانکننده دیگر؟
یکی از چیزهای نگرانکننده، هزاران ویدئوی یوتیوب برای آرایش و گریم که بعضی از آنها به صورت نگرانکنندهای میخواهند لایهبرداری و یا تزریق خانگی ژل را آموزش بدهند.
و چیز نگرانکننده دیگر سوء استفاده هوشمندانه شرکتهای ساخت مواد و ابزارهای زیبایی است. آیا واقعا فکر میکنید که این همه وسایل گرانقیمت که میخواهند مدرن هم نمایانده شوند، میتوانند صورت شما را زیباتر کنند؟
شبکههای ماهوارهای، نشریات و کاتالوگها پر هستند از انواع قرص، دمکردهها، دستگاههای لاغری موضعی، ابزارهای تناسب اندام. اما آیا اینها میتوانند معجزه کنند و در حالی که کسی ورزش مرتب نمیکند و جمع جبری کالریهای دریافتیاش از کالریهای مصرفی، بیشتر است، به او اندام متناسب و یا شکم سیکس پک بدهند؟
و چیز نگرانکننده دیگر، تغییر معیارهای زیباییشناسانه همه ماست؟
ما وارد عصری شدهایم که گوناگونی صورتها، در حال کاهش یافتن است. تلویزیون، ویدئوکلیپها، نشریات و رسانههای اجتماعی، در حال یکسان کردن مفهوم زیبایی هستند و جراحیهای زیبایی هم به مردم کمک میکنند که واقعا، صورتهای خود را تغییر بدهند و به ایدهآل کذایی، نزدیک کنند.
آیا محدود کردن زیبایی به یک نوع لب، گونه، رنگ چهره یا انحنای بدن، کار درستی است؟
مطلب دیگر، جذابیت عرصه زیبایی برای پزشکان، چه در ایران و چه در غرب است.
چرا باید این همه پزشکان ما، مشتاقانه این قسمت را دنبال کنند؟
ملامتشان نکنید، در حالی که در جامعه عملا پزشکانی که بیشترین تلاش را برای سلامتی عمومی میکنند، نادیده گرفته میشوند و در مقام «عمل»، به پزشکان توانگر بیشتر توجه میشود، تا تلاشگران عرصه سلامت، طبیعی است که پزشکان به جای درگیر کردن خود با عرصههای پردردسر، به میدانهای کمدردسرتری روی بیاورند که در آن به جای آه و نالهها، با مشتریانی روبرو شوند که با پول نقد، تنها در پی زیباتر کردن هستند.
مدل مانتو سنتی
خرید مدل مانتو کتی 1395, مدل مانتو کتی, مدل مانتو کتی 1395, مدل مانتو کتی 95, مدل مانتو کتی رنگ سال 1395
مدل مانتو کتی رنگ سال ۱۳۹۵ از برند نفیس
مجموعه گالری عکس های مدل مانتو جدید از مزون های ایرانی
برای سال ۱۳۹۵ و ۲۰۱۶ برای شما به اشتراک گذاشته شده است
پیشنهاد انواع مدل های مانتو دخترانه و زنانه جدید از مزون های ایرانی
همراه با مدل های جدید سال برای شما مقاله زیبایی در ضمینه سبک زندگی و… قرار میدهیم
وای! دوباره باید برم سرکار!
بیایید کمی به این تصویر بیندیشیم: صبح زود از خواب بیدار میشوید. نگاهی به ساعت میاندازید: وای! دوباره باید برم سرکار!بعد با توجه به اینکه دیر هم شده، با دلخوری روانی و عجله سعی میکنید زودتر کارهایتان را انجام بدهید و خودتان را به محل کارتان برسانید. تازه وقتی به محل کار میرسید، استرس و ناراحتی ناشی از بودن در آنجا تا شب لحظهای راحتتان نمیگذارد. اینگونه است که در یک چرخه منفی بیپایان، روزها را با ناراحتی از کار میگذرانید و شبها را هم با استرس این کار لعنتی!
آزمایشگاه ادیسون در سنین پیری او و چند سالی پس از کشف لامپ آتش گرفته بود و مأمورین آتشنشانی هم نمیتوانستند کاری برای نجات آن انجام دهند. موضوع را به پسر ادیسون اطلاع دادند تا او به پدرش اطلاع دهد. پسر سراسیمه خودش را به محل آزمایشگاه رساند تا ببیند چه اتفاقی افتاده است. در راه هم با خودش فکر میکرد که چگونه این خبر بد را به پدر بدهد. آخر این آزمایشگاه، تمامی دلخوشی پیرمرد در زندگیاش بود اما وقتی پسر به محل آزمایشگاه رسید، پدر را دید که گوشهای نشسته و با لبخند به شعلههای سرکش آتش نگاه میکند!
مدل مانتو کتی ۲۰۱۶
ادیسون پسرش را که دید لبخندی زد و گفت: پسرم آمدی؟ میبینی چه منظره زیباییاست؟ رنگ آن شعلههای بنفش را میبینی؟ احتمالا فسفرها دارند میسوزند!
ـ پدر چطور میتوانی اینقدر راحت بنشینی و به سوختن تمام عمرت نگاه کنی؟
ـ پسرم الان از دست هیچکس کاری برنمیآید. اما این صحنه هیچ وقت تکرار نخواهد شد! فردا در مورد بازسازی آزمایشگاه فکر میکنیم…
شیک ترین مدل مانتو برای عید نوروز ۹۵
یک سال بعد ادیسون گرامافون را اختراع کرد. ادیسون که همیشه از شرایط و نوع کارش راضی بود، آن شب هم بادیدن زیباییهای بهوجود آمده از نابودی آزمایشگاهاش خودش را نباخت. او که بارها و بارها طعم شادی ناشی از شغلاش ـ یعنی مخترع بودن ـ را چشیده بود، میدانست که آن شادی هنوز سر جایش است و البته تجربه دوباره آن موفقیتها همچنان ممکن است.
او میتوانست دوباره با سختکوشی اختراعات بیشتری کند! فکر میکنم بسیاری از ما اگر جای ادیسون بودیم، احتمالا از شدت غم گوشه عزلتی را گیرمیآوردیم و تا آخر عمر به آسمان چشم میدوختیم که چرا؟ چرا من؟ شاید هم راه دیگری برای خودمان پیدا میکردیم؛ « دیگر تا مدتی از کارکردن خبری نیست و در نتیجه از استرس و سختی کار راحت میشویم!» چه اتفاقی میافتد؟ چرا کسی مثل ادیسون اینقدر از کارش شاد است و از آن لذت میبرد که حتی امید دوباره شروع کردن آن به ر غم از دست رفتن همهچیزش غلبه میکند و در مقابل بعضیها از کار کردن شاد نیستند؟ آیا اینکه اینقدر از تعطیلات استقبال میکنیم، نشانهای نیست از همین که کار، برایمان بیشتر بار خاطر است؟
شانسی به نام شادی؟
بسیاری از افراد تصور میکنند که شادی در محیط کار مربوط به عوامل بیرونی است نه درونی؛ یعنی محیط کار باید شرایط فیزیکی (مثلا نور و دمای) مناسبی داشته باشد، کاری که به ما داده میشود را دوست داشته باشیم، مشکلات و استرسهای روزمره وجود نداشته باشند، دعوا و تنشی پیش نیاید و… .
جالب است بدانید که از نظر لغوی ریشه کلمه شادی در زبان انگلیسی، کلمه ایسلندی happ است که به معنی خوششانسی یا شانس است. بنابراین آیا شاد نبودن ما در محیط کار ریشه در تصادفی بودن شادی دارد؟ مطالعات متعددی برای کشف رابطه میان کار و شادی انجام شده است که نتیجه آنها این است که شاد شدن از طریق کار کردن انتخابی است نه تصادفی. در واقع در این مطالعات مشخص شده است که شادی یک عامل ذاتی نیست (بعضی آدمها ذاتا شاد هستند) و اصلا به شانس هم وابسته نیست!
در واقع مشخص شده که شادی واقعی، در انتخاب کردن چیزی که دوست دارید انجام دهید،هدف از انجام کار و اینکه چگونه آن را انجام دهید، نهفته است. بدیهی است که بسیاری از ما نمیتوانیم کار و همکارانمان را خودمان انتخاب کنیم اما در عین حال همه ما نحوه برخوردمان با مسائل را خودمان برمیگزینیم؛ یک دیدگاه مثبت، خوشبینانه و باز یا دیدگاهی ناامیدانه و خشمگینانه نسبت به کار، زندگی و دنیا. نباید فراموش کنیم که مهمترین مسئله در مورد شادی بسامد آن است و نه شدت آن!
تحقیقات ثابت کرده که آنچه باعث حفظ شادی انسان میشود، تعداد اتفاقات خوب در یک بازه زمانی است نه میزان خوب بودن و شادیآفرینی آن اتفاقات؛ بهعبارت دیگر طول شادی مهم است نه عرض آن! همین مسئله نشاندهنده اهمیت بسیار زیاد اتفاقات کوچک شادیآفرین در زندگی روزمره ماست. شاد ماندن ـ و نه شاد بودن ـ مثل کم کردن وزن است. هیچ نسخه شفابخشی وجود ندارد. باید با تمرین و در طول زمان این مهارت را کسب کرد. بنابراین به شادیهای کوچک زندگی روزمره هر چقدر میتوانید اهمیت بدهید و تا میتوانید برای خودتان شادی بسازید!
اما چگونه میتوانیم شادی و امید و خوشبینی را در محیط کار انتخاب کنیم؟ نخستین گام خاموش کردن ندای ناامید درونیتان ـ همان صدایی که مدام در ذهن شما میگوید نمیشود و نمیتوانی ـ است. گام دوم سختتر است: اینکه مسئولیت شادی و خوشبختی خودتان را بپذیرید و بهجای ملامت دنیای نامهربان، اندکی به کارهایی که میتوانید انجام دهید فکر کنید.
وقت اقدامات عملی است. چند تمرین برای شاد بودن هر چه بیشتر در محیط کار به شما پیشنهاد میکنیم.
لبخند بزنید: لبخند زدن مستقیما با شاد بودن در ارتباط است. در بلندمدت مغز میان لبخندزدن و شاد بودن رابطه برقرار میکند. باور نمیکنید؟ این را امتحان کنید: لبخند بزنید (یک لبخند بزرگ!) و تلاش کنید در مورد یک موضوع ناراحتکننده فکر کنید: در این حالت یا لبخند را کنار میگذارید یا آن فکر ناراحتکننده را!
نگرانی را متوقف کنید: نگرانی یکی از بهترین ویژگیهای بشر است. نگرانی احساسی است که پشت سر آیندهنگری، برنامهریزی و پیشبینی قرار دارد. ما نگران میشویم؛ چون برخی پیشامدهای آینده نامشخص هستند و این احساس، راهنمایی است برای ما تا شروع به فکر کردن درباره شیوه برخورد با آن پیشامدها کنیم. مشکل وقتی پیش میآید که ما درباره چیزهایی که خارج از کنترل ما هستند زیاد از حد فکرکنیم.
یک زنگ تفریح بهخودتان بدهید: زنگ تفریحها فرصت مناسبی را برای تأمل کردن فراهم میآورند. اغلب در چنین زمانهایی است که ایدههای برتر و عمیقترین ادراکات انسانها نسبت به زندگی پدیدار میشوند.
نگاه بلندمدت داشته باشید: در هر موقعیتی که قرار میگیرید، بهترین کار ممکن را انجام دهید. فراتر از موقعیت امروز، خودتان و کارتان را ببینید.
به یاد داشته باشید که کارتان بخشی از وجود شماست: هویتتان را بیش از اندازه لازم به کارتان وابسته نکنید. فکر کردن در مورد اینکه الان باید کجا باشید را کنار بگذارید. فارغ از این خیالها، با تمام توان به کاری که همین الان دارید انجام میدهید، مشغول باشید.
بخشی از کارها را که میشود به دیگران واگذار کنید: خیلی از اوقات ما خودمان را درگیر کارهایی میکنیم که دیگری میتواند بهتر از ما انجام بدهد یا اینکه بهتر است که خودمان را درگیر آنها نکنیم. وقتی که اینگونه به کارها نگاه میکنیم، درگیر تعداد زیادی از کارهای مختلف میشویم که از همهشان هم باز میمانیم.
شفافسازی کنید: به جای نگرانبودن در مورد عکسالعمل رئیستان یا مشکلی که ممکن است با همکارتان داشته باشید، همین الان پیش او بروید و مشکلات را با هم مطرح و حلشان کنید.
وقتی از محل کارتان بیرون رفتید، مشکلات کاریتان را از ذهنتان پاک کنید: همانطور که موقع رفتن به خانه با همکارانتان خداحافظی میکنید، با مشکلات کاریتان هم خداحافظی کنید. فردا صبح میتوانید دوباره نگرانشان شوید!
یک چیز را هم فراموش نکنید: هیچکس جز شما مسئولیتی برای شاد بودن و خوشبخت شدن شما ندارد. پس شاد شدن را بهتعویق نیندازید؛ همین حالا وقت آغازکردن است!
در یک زمان فقط یک کار انجام دهید
نگذارید حواستان همزمان متوجه چند کار متفاوت باشد تا هم همه آن کارها را نتوانید درست انجام دهید و هم نگران انجامشدنشان باشید!
کارها را از روش متفاوتی انجام دهید
بخشی از مشکلات کاری برای بسیاری از افراد ملال و خستگی از انجام کارهای روتین است اما اشکال کار جای دیگری است؛ خیلی وقتها ما به یک روش انجام کار که از ابتدای ورودمان به یک کار یاد گرفتهایم میچسبیم و آن را بارها و بارها ادامه میدهیم؛ بنابراین اشتیاق خود را بهکار با انجام دادن آن از یک روش متفاوت بازگردانید.
همه تلاش خود را برای یاد گرفتن و رشد کردن و به چالش کشیدن خود بهکار بگیرید. مسئولیت بیشتری بپذیرید یا تلاش کنید کارهایی را انجام دهید که روزی فکر میکردید هرگز موفق به انجام آنها نخواهید شد. حتی اگر مسئولیتپذیریتان خیلی به شما اجازه انعطافپذیری را نمیدهد، دیدگاه متفاوتی را نسبت به مسئولیتهای کنونیتان اختیار کنید.
مدل مانتو کتی
- ۹۴/۰۶/۲۶